سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ناکام دات کام

زن و بچه ها رو فرستاد توی یه اتاق که شبیه انباری بود و خودش اومد نشست و گفت: بفرمایید آقا.

پدرم گقت :- شغلت چیه ؟ درآمدت ؟
- شغل خاصی ندارم . یعنی داشتم اما خیلی وقته که بیکارم .
از  این کار راضی هستی؟



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

جمعه 91 فروردین 25 :: 7:4 عصر :: نویسنده : شب پر - (سینا)

و پسر آقای رستمی اینگونه صحبتش رو ادامه داد که : تابستون چند سال قبل که سه چهار روز تعطیلی پیش اومد، تصمیم گرفتیم که طبق معمول به ویلای شمال بریم. مقدمات سفر مهیا شد. خونه رو به قصد اقامت چند روزه توی ویلای شمال ترک کردیم.
غافل از اینکه فردی خونه ی مارو زیر نظر داره  و کنترل میکنه و افکار شومی توی سر داره.



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

چهارشنبه 91 فروردین 23 :: 3:33 عصر :: نویسنده : شب پر - (سینا)

واقعی و خواندنی

مجلس عروسی بود و جشن و هلهله و شادی . همه اقوام و فامیل دور هم جمع بودن . عروسی یکی از فامیلای دورمون بود . آخرمجلس که شد سفره شام انداخته شد. کنارم دوستان و اقوام دور و نزدیک نشسته بودن. کمی اونطرف تر هم آقای رستمی نشسته بود. جالب بود. چون خیلی سال بود که توی مهمونی ها و مراسمات ندیده بودمش. کسی که پولش از پارو بالا میره ، و یکی از ثروتمندترین تجار تهران که کمتر توی مهمونی ها و مراسمات شرکت میکنه .....



ادامه مطلب ...


موضوع مطلب :

دوشنبه 91 فروردین 21 :: 5:18 عصر :: نویسنده : شب پر - (سینا)
1 2 >
درباره وبلاگ

این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت/هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت/دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود/گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت
پیوندها
لوگو
این چه حرفیست که در عالم بالاست بهشت/هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت/دوزخ از تیرگی بخت درون تو بود/گر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 20
بازدید دیروز: 9
کل بازدیدها: 157086