پيام
+
قاب عکسي براي تداعي «دستان» و «زباني» که يک عمر درد تحمل کردند اما براي تعظيم، به کار نيفتادند. او رفت ...

ناکام دات کام
90/3/2
ناکام دات کام
و ماند خاطره سري که خم نشد تا بر دستان اعليحضرت بوسه زند. ماند خاطره سيلي از سر خشمش بر صورت ژنرال شاهنشاهي که سرنوشت قبل از انقلابش را براي خود و همسرش، تلخ رقم زد. (برگرفته از سايت خبرآن لاين)
ناکام دات کام
او رفت و ماند خاطره مردي که پس از انقلاب تکفيرش ميکردند چون مدام صورتش را اصلاح ميکرد و کراواتش را هميشه بر گردن ميبست. او که عادت نداشت از عقايد مذهبي دستاويزي بسازد براي رسيدن به پلههاي بالاتر...
ناکام دات کام
«خوب يا بد، من عادت دارم حرفم را رک بزنم. عادت ندارم مجيزگو باشم...»
ناکام دات کام
او که هيچ وقت خاموش نماند و هميشه ناليد. از زشتيهاي فوتبال گفت و به زمين و زمان تاخت تا نشان دهد از عقايدش عقب نمينشيند. درست يا غلط، او حرفش را ميزد و زير بار زور هم نميرفت ... و نرفت.
خواه بهاي اين لجاجت، حذف از تيم ملي باشد، سوختن شانسش براي بازي در منچستر يونايتد، محروميت از کار در ليگ ايران و يا حتي ممنوعالتصويري براي گفتن از درد نان مردم ايران.
ناکام دات کام
او ماند و گفت و تا روز آخر گفت . گفت غمم از درد بيماري نيست که عقاب را غم مرگ، ملالي نيست. مرگ، او را فرصتي ست براي پرواز. رفتن و رهايي از غم ديدن کلاغهاي در حال پرواز.
او رفت و حالا قاب عکسش مانده در دست، يا آويزان روي ديوار.
*قاصدك*
:(
ناکام دات کام
من خودم پرسپوليسي هستم ولي خيلي متاثر شدم. به قول يکي از روزنامه هاي امروز که تيترش اين بود : "اسطوره ، قرمز و آبي نمي شناسد " ... تازه يه ماه پيش واسش سايت شخصي ايجاد کردن تا حرفاش توش بزنه و... ولي افسوس