شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ تو به من خنديدي...و نمي دانستي...من به چه دلهره از باغچه همسايه...سيب را دزديم...باغبان از پي من تند دويد سيب را دست تو ديد...غضب آلوده به من کرد نگاه...سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاک...و تو رفتي و هنوز ... سالهاست که در گوش من آرام آرام...خش خش گام تو تکرار کنان...مي دهد آزارم...و من انديشه کنان غرق اين پندارم...که چرا...خانه کوچک ما سيب نداشت.
*سحربانو*
من به تو خنديدم چون نمي دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدي ونمي دانستي باغبان باغچه همسايه ، پدرپير من است من به تو خنديدم تا که با خنده ي خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم بغض چشمان تو ليک،
*سحربانو*
لرزه انداخت به دستان من و سيب دندان زده از دست من افتاد به خاک دل من گفت برو، چون نمي خواست به خاطر بسپارد گريه تلخ تورا ومن رفتم وهنوز... سالهاست که در ذهن من آرام،آرام حيرت وبغض تو تکرار کنان مي دهد آزارم ومن انديشه کنان غرق اين پندارم که چه مي شد ،اگر باغچه کوچک ما سيب نداشت
دخترک خنديد و پسرک ماتش برد ! که به چه دلهره از باغچه ي همسايه، سيب را دزديده باغبان از پي او تند دويد به خيالش مي خواست، حرمت باغچه و دختر کم سالش را از پسر پس گيرد ! غضب آلود به او غيظي کرد !
اين وسط من بودم، سيب دندان زده اي که روي خاک افتادم من که پيغمبر عشقي معصوم، بين دستان پر از دلهره ي يک عاشق و لب و دندان ِ تشنه ي کشف و پر از پرسش دختر بودم و به خاک افتادم چون رسولي ناکام !
هر دو را بغض ربود... دخترک رفت ولي زير لب اين را مي گفت: " او يقيناً پي معشوق خودش مي آيد ! " پسرک ماند ولي روي لبش زمزمه بود: " مطمئناً که پشيمان شده بر مي گردد ! "
سالهاست که پوسيده ام آرام آرام ! عشق قرباني مظلوم غرور است هنوز ! جسم من تجزيه شد ساده ولي ذرّاتم، همه انديشه کنان غرق در اين پندارند: اين جدايي به خدا رابطه با سيب نداشت
عالي بود... ممنون
سلام ... ما که نفميديم سيب مارو کي دزديد :))
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top