شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ بچه بوديم از آسمان باران مي آمد،بزرگ شده ايم از چشمهامون...بچه بوديم همه چشماي خيسمون رو ميديدن،بزرگ شديم هيچکس نميبينه...بچه بوديم تو جمع گريه مي کرديم،بزرگ شديم تو خلوت...بچه بوديم راحت دلمون نمي شکست،بزرگ شديم خيلي آسون دلمون مي شکنه...بچه بوديم همه رو 10 تا دوست داشتيم،بزرگ که شديم بعضي ها رو هيچي،بعضي هارو کم و بعضي ها رو بي نهايت دوست داريم
بچه که بوديم قضاوت نمي کرديم و همه يکسان بودن،بزرگ که شديم قضاوتهاي درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغيير کنه...کاش هنوزم همه رو به اندازه همون بچگي 10 تا دوست داشتيم...بچه که بوديم اگه با کسي دعوا ميکرديم بعد از يک ساعت يادمون ميرفت،بزرگ که شديم گاهي دعواهامون سالها تو يادمون مونده و آشتي نمي کنيم ...
بچه که بوديم بزرگترين آرزومون داشتن کوچکترين چيز بود ...بزرگ که شديم کوچکترين آرزومون داشتن بزرگترين چيزه ...بچه که بوديم...بچه بوديم.
بزرگ که شديم بزرگ که نشديم هيچ؛ ديگه همون بچه هم نيستيم
*سحربانو*
چه عكس باحالييييييييي....كافه خوش به حالت شدا..منكه هنوز بچه م بااين وصف
:))- ما پسرا درد همو بهتر مي فهميم
من شايد توي عکس باشم ولي تو خورجين نيستم
نسبتشون با شما چيه؟
رفتارتون بايد متناسب باشه با خونواده خالتون اينا. مثلاً چقدر از خالتون حساب مي برين، يا داداش بزرگتر داره يا نه و غيره .
تو فاميل هر کي اين جور موقعها گير ميکنه، بچشون رو ميارن پيش من :))-
ظرفيت فعلاً تکميله.الان يه دوره پذيرش کردم برا دکتراي جامعه شناسي:))-
نه اما در آينده شايد
باني چاو
ناكي تو كدومشوني؟
اون قرمزه :))-
:))- اون قرمزه نه!
چطور مگه؟
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top